چکيده شبهه:حجاب اسلامي براي زنان، نه تنها سودمندي خاصي ندارد بلکه موجب پديدآمدن ناراحتيها و تنگناهاي گوناگون فردي و اجتماعي است.

پنج شنبه 30 مهر 1394
بازدید:
266
به گزارش فرهنگ نيوز، به باور ما مسلمانان، احکام و ارزشهاي عملي اسلام برخاسته از ويژگيهاي تکويني انسان، هماهنگ با چگونگي سرشت او (فطرت) و تحققبخش غايتهاي حکيمانهاي در ساحتهاي گوناگون وجودي اوست. به عبارت ديگر احکام عملي اسلام براساس مصالح و مفاسد واقعي انسانها سامان گرفته است. ريشههاي ميل به پوشش بدن در ميان انسانها، هر چند گرايشي غريزي است، ولي اندازه و چگونگي آن متاثر از فرهنگ جامعه است. فرهنگ اسلامي با توجه به آثار عميق و گسترده پوشش بر فرد و جامعه و براي نيل به اهداف معنوي و اخلاقي مورد نظرش، سطوحي از پوشش را براي زن و مرد معين و واجب کرده است. ميل به پوشش و حيا در انسان از جمله اميالي است که در تعارض با اميال ديگري مانند ميل به نمايشگري و لذتجويي قرار دارد؛ از اين رو پذيرش آن به عنوان يک ارزش و التزام عملي به آن از سوي برخي از افراد، همواره با مقاومت و ناخرسندي همراه بوده و خواهد بود؛ به همين سبب، افرادي که خواهان رها شدن از چارچوب اين حکم فقهي و ارزشي اسلامي ( که در جمهوري اسلامي ايران، صورت قانوني هم به خود گرفته است) هستند، کوشش کرده و ميکنند که با استدلالهاي گوناگون و ابهامزاييهاي مختلف، در اصل مشروعيت يا حدود و مرزهاي آن ترديد افکنند. در نوشتار حاضر برخي از شبهاتي که درباره پوشش شرعي وجود داردبررسي شده و پاسخ آنها داده شده است.
چکيده شبهه
حجاب اسلامي براي زنان، نه تنها سودمندي خاصي ندارد بلکه موجب پديدآمدن ناراحتيها و تنگناهاي گوناگون فردي و اجتماعي است. حجاب، زنان را افسرده ميکند و مانع بزرگي بر سر راه پويايي و پيشرفت اجتماعي آن هاست. انسان به غريزه خود طالب لذتجويي و نماياندن زيباييهاي خود و بهره بردن از زيباييهاي موجود در طبيعيت است. حجاب، ظلمي فاحش و تبعيضي ناروا عليه زنان به سود مردان است. حجاب، زن را بيش از پيش زير سلطه مرد ميبرد و مانع ورود آزادانه او به عرصه اجتماعي است. آيا اين ستم نيست که زن تاوان چشمچراني و هوسبازي مرد را بدهد و براي آنکه مردان به گناه آلوده نشوند، خود را در چند لايه بپيچد و آزار ببيند! حجاب، مردان را براي ديدن و زنان را براي ديده شدن آزمندتر و مشتاقتر ميکند!
پاسخ:
به نظر ميرسد که همه انسانها در اصل لزوم پوشش و ضرورت پوشيدن لباس براي انسان در موقعيتهاي گوناگون اجتماعي، اختلافنظري نداشته باشند، چيزي که مايه تفاوت و اختلاف است و گاهي بحثها و چالشهايي را پديد ميآورد و ابهامهايي را ميزايد و ميپرورد، اندازه و حدود پوشش است؛ اختلاف نظر در نوع و حدود پوشش، از تفاوت نگرش به موضوع حجاب و آگاهي از حکمتها و دقايق اين فريضه الهي از يک سو و دلايل عقلي و ديني (قرآني و روايي) وجوب آن از سوي ديگر ناشي ميشود؛ به بيان ديگر، گاهي پرسشهاي دختران درباره حجاب(البته واژه پوشش، دقيقتر و صحيحتر است) به سبب اين است که دقيقا حکم خداوند را نميدانند و اگر براي آنها توضيح داده شود، با طيب خاطر ميپذيرند؛ و گاهي از حکمتهاي حجاب ميپرسند و دوست دارند ذهن جستجوگر خودشان را نسبت به خوبي و اهميت پوشش شرعي متقاعد کنند. در اينجا ابتدا پوشش اسلامي را تعريف و سپس برخي از حکمتهاي آن را بيان ميکنيم.
پوشش شرعي، حکم قطعي دين
از مجموعه آيات قرآن و سخنان پيامبر و امامان اهل بيت- عليهم السلام- چنين به دست ميآيد که زنان با ايمان بايد تمام بدن خود را، جز گردي صورت و دستها تا مچ، از مردان نامحرم بپوشانند؛ آنگونه که در آيات قرآن ترسيم شده است، اين پوشش، با استفاده از يک مقنعه بلند، که تمام سر و گردن را پوشانده و برجستگي سينهها را پنهان ميکند و نيز پوشيدن لباس سرتاسري و شلوار انجام ميگيرد؛ علاوه بر اين زنان مومن موظفند از آرايشهاي غليظ و جلب توجه کننده و نيز رفتارها و اطوارهاي محرک و کرشمه و ناز در سخن گفتن و رفتار در مقابل مردان (جز همسر) خودداري کنند؛ البته بايد يادآور شويم که حجاب در سخن، رفتار و نيز پوشش، مخصوص بانوان نيست و مردان هم مکلف به رعايت حدود شرعي در اين زمينه هستند.
حکمتهاي گوناگون و متنوعي براي پوشش شرعي ذکر شده است که به برخي از آنها به اختصار اشاره ميشود:
حجاب، نماد حرمت و منزلت زن
بدن و جاذبههاي بدني زن مومن، همچون روح او، در نگاه خداوند حرمت و احترام دارد؛ شرافت اين بدن و جاذبههاي آن اقتضا ميکند که در برابر چشمان هوسآلود و حريص مردان قرار نگيرد؛ اين بدن زيبا و پرجاذبه، که يکي از پرشکوهترين شاهکارهاي آفرينش است، تنها بايد در اختيار مردي قرار گيرد که زن را نه براي تن و زيباييهاي آن، بلکه براي روح و شخصيتش ميستايد و دوست ميدارد! نمايش رايگان جاذبههاي بدني زنان در محيط جامعه، از قدر و منزلت آنان ميکاهد و آنان را به ابزاري براي شهوتراني مردان طماع بدل ميکند و ارزشها و جاذبههاي شخصيتي و انساني آنان را پوشانده و پنهان ميکند؛ از قديم گفتهاند «احترام امامزاده را ابتدا متولي آن بايد نگه دارد»؛ وقتي زنان، با آرايشهاي غليظ، لباسهاي محرک و جلبنظر، اطوارها و عشوهگريهاي گوناگون، مردان را به سوي خود ميخوانند و ميکشانند و با زبان بدن و رفتار، فرياد ميزنند که «به من نگاه کن و رايگان لذت ببر!»، ديگر نميتوان از مردان (مرداني که اکثرا ايمان و تقواي قوي و ريشهداري ندارند) خواست که چشمان خود را ببندند و به چنين زناني خيره نشوند!
زن مومن، به برکت ايمان و اعتقادش، در حريم ولايت خداوند(1) وارد ميشود و خداوند را به عنوان سرپرست و ولي خود ميپذيرد؛ خداوند نسبت به زنان با ايمان، غيرت دارد؛ زن، ناموس و امانت خداست و از اين رو، هم از مردان خواسته است که جز به عفت و پاکي در جسم او ننگرند و هم از خود او خواسته است که جسمش را از قرار گرفتن در معرض ديدههاي شهوتپرست نگه دارد.
حجاب در حقيقت ارزش و بهايي است که زن براي جسم و جان خود قائل است و پيام آن اين است که «من خود را ارزان نميفروشم!» من بدنم را تنها به مردي نشان ميدهم که روح او را دوست داشته باشم و او هم، پيش و بيش از آنکه مفتون بدن من شود، عاشق روح و شخصيتم باشد!
حجاب مايه استحکام خانواده
پوشش کامل و مطلوب زنان در محيطهاي اجتماعي و پرهيز از هرگونه جلوهگري در برابر مردان، حافظ و نگهبان بنيان خانواده است؛ خانواده، بهترين و مهمترين محيط امنيت، آرامش و بالندگي انسانهاست و بايد از دستبرد هرگونه آسيبي در امان بماند تا اعضاي خانواده در کمال صلح، صفا و صميميت در کنار هم رشد کنند، نيازهاي يکديگر را تامين کرده و امنيت خاطر براي همه افراد فراهم شود؛ همچنان که مردان بايد چشمان خود را از نگاهآلوده مراقبت کنند و چشم و دل، تنها به همسر خود بدوزند و خواستههاي جسمي و روحي خود را در زمينه وجود او جستجو کنند، زنان نيز بايد حرمت اين بنيان مقدس را نگاه داشته و همه جاذبههاي بدني و روحي خود را تنها در محيط امن و آرام خانواده و در برابر همسر به نمايش بگذارند.
همسران محجوب و با عفت، روز به روز به يکديگر وابستهتر و دلبستهتر شده و صميميت و عشق در ميان آنان محکمتر و ريشهدارتر ميشود و بناي خانواده آنان از گزند آسيبها و ويرانيها مصونتر ميماند.
بيحجابي زنان و جلوهگري و عشوهگري خياباني، در واقع تيشه زدن به ريشه خانواده است؛ مرداني که در طول روز و در هر جا که پا ميگذارند با زنان زيبا، جذاب و عشوهگر مواجه ميشوند، آرام آرام (و گاه به يکباره) نسبت به همسر خود بيرغبت شده و سردي عاطفي، جاي صميميت و عشق را ميربايد و به پايههاي پيمان زناشويي همسران لطمههاي جدي وارد ميکند؛ زنان بيحجاب، علاوه بر اينکه در فروپاشي زندگي ديگر زنان سهيم اند، خود باعث شيوع فرهنگ رفتاري خطرناکي ميشوند که زندگي خودشان را نيز خواهد بلعيد و پايههايش را ويران خواهد کرد؛ همچون کسي که بر شاخهاي نشسته بود و بيخ آن را با اره ميبريد!
بيحجابي و همچشميهاي پايانناپذير!
وقتي زنان بنا داشته باشند که بدون پوشش شرعي در محيط اجتماع و مجالس و محافل عمومي و خانوادگي ظاهر شوند، هرگز نميتوانند نسبت به آرايش مو، صورت، دستها، لباسها و... بياعتنا باشند و مجبورند در هر شرايط، به صورتي ظاهر شود که موردپسند ديگران قرار گيرند و ديگر زنان و مردان، ارزيابي مثبتي از زيبايي و جاذبههاي آنان داشته باشند اين نگراني و حساسيت، باعث ميشود که زنان، ساعتهاي زيادي را براي آماده شدن جهت حضور در فضاي اجتماع صرف کنند و همواره دل نگران جذابيت بدني و لباسي و جلوهگري خود باشند؛ چنين زناني هزينههاي زيادي را صرف آرايش بدن و لباس ميکنند و اين يعني صرف کردن و هدر دادن بهترين لحظات عمر براي اموري که هرگز سود انساني و معنوي ندارد و فقط از نق زدنها و خردهگيريهاي ديگران ميکاهد؛ بيحجابي، موجب شيوع چشم و همچشميهاي زيانآور و تمام نشدني ميان زنان ميشود و فرصتهاي رشد و تعالي معنوي، اخلاقي، شخصيتي و علمي را از آنان ميربايد و لحظاتي که بايد صرف کسب علم، اخلاق و بالندگي انساني شود، صرف امور گذرا و کماهميت ميشود.
بيحجابي عامل افسردگي و اضطراب!
بيحجابي يکي از عوامل مهم شيوع بيماريهاي روانشناختياي مانند افسردگي، اضطراب، بدشکلي هراسي، ... در ميان زنان به شمار ميرود؛ زنان بيحجاب (به صورت آگاه و ناآگاه) دائما خود را با زنان ديگر مقايسه کرده و از اين واقعيت که زنان زيباتر و جذابتري وجود دارند که نظر ديگران را به خود جلب ميکنند، دچار افسردگي و اضطراب ميشوند. بسياري از زنان بيحجاب، از اختلال بدشکلي هراسي، رنج ميبرند و تصورشان از بدن و زيباييهاي بدنيشان، تصور نامناسب و حتي گاهي وحشتناک است؛ زيرا خود را با زنان بسياري مقايسه ميکنند و مجبورند افراد بيشماري را نسبت به ظاهر بدني خودشان راضي کرده و تاييد آنان را دريافت کنند و البته چنين امري شدني نيست!
حجاب و مصونيت زن از آسيبهاي اجتماعي
بيحجابي و بدحجابي يکي از عوامل مهم ارتباطهاي نامشروع و تجاوزهاي به عنف، قتلهاي ناموسي و اختلافات شديد خانوادگي و متعاقب آن طلاق و فروپاشي خانواده است.جاي هيچ گونه شکي نيست که اکثر قريب به اتفاق زناني که مورد تجاوز قرار ميگيرند، زنان بيحجاب و بياعتنا به پوشش اسلامي هستند.
حجاب و اقتدار زن در برابر مردان
حجاب مهمترين ابزار زن در برابر خواستههاي زياد زيادهخواهانه مردان هوسران است و به زن، قدرتي ميبخشد که رفتارها، خواستهها و انتظارات مردان را مديريت کرده و زمينه سوء استفاده و چيره شدن مردان بر بدن و وجود او از بين رفته و يا از آن کاسته شود؛ بيحجابي، بهترين عامل غلظت و شدت مردسالاري افسارگسيخته در جامعه است؛ زن بيحجاب، در برابر مردان خلع سلاح است و هيچ سلاح دفاعي در اختيار ندارد تا زيادهخواهي مردان را لگام زند و خود را از تيررس نگاه آلوده و آزارهاي جنسي آنان محفوظ دارد؛ جالب است بدانيد که در همه جاي دنيا بيش از آنکه زنان از بيحجابي دفاع کنند، مردان (با هزار دليل و بهانه و تحت عناوين پرجاذبهاي مثل حقوق و آزادي زنان) خواهان بيحجابي زنان هستند!
حجاب عامل زندهماندن عشق و نشاط همسري!
حجاب زنان موجب زنده ماندن احساس عشق و ميل جنسي در جامعه است و مردان را به سوي ازدواج و قبول مسئوليت سنگين خانواده سوق داده و آن را برايشان لذيذ و هيجانانگيز ميکند. مهمترين دستمايه اوليه عشق براي زنان،همين جاذبههاي جسمي و ظاهري است که مرد را فريفته آنها ميکند و پايههاي نخستين عشق زميني را بنا ميگذارد! در جامعهاي که بيحجابي رواج دارد، عشق ميميرد و سردي و سردمزاجي، شهوت پرستي و تنوع طلبي جاي محبت و صميميت پاک مينشيند؛ زن غربي که از فرق سر تا نوک پا عريان و بيحجاب است، چيزي براي فروختن ندارد و همه سرمايهاش را در بازار عشق، رايگان به حراج گذاشته است! حجاب موجب رازآلود شدن وجود زن ميشود و مردان را که عاشق رازآلودي و هيجانانگيزي در ارتباط با وجود زنان هستند، به سوي زن ميکشاند و آنان را فريفته و مفتون وجود زيبايي او ميکند و اين مهمترين پايه شکلگيري پيوند ازدواج در جامعه انساني است. حجاب زن، در واقع، غليط تر کردن جاذبههاي او و حريصتر کردن و مجذوبيت بيشتر مردان را به دنبال دارد و اين امر وقتي در چهارچوب ازدواج و عشق پاک به وصال ميرسد، لذتي شگرف و هيجاني بيپايان را براي زن و مرد به دنبال دارد.
حجاب زنان و گناهکاري مردان؟!
گاهي برخي ميگويند «چرا زنان، حجاب بپوشند تا مردان گناه نکنند؛ مردان گناه نکنند و چشمشان را فرو پوشند تا زنان بتوانند بدون حجاب در ميان کوچه و بازار ظاهر شوند»!
اين سخن ناشي از عدم آگاهي به حکمتهاي حجاب است؛ حجاب آنچنانکه مختصراً توضيح داده شد، ابتدا به سود خود زنان و در جهت مصالح مادي و معنوي آنان است نه براي گناه نکردن مردان! اگر فرض کنيم که شرايطي فراهم شود که مردان به زنان نگاه نکنند، باز هم زنان بايد حجاب بپوشند تا از فايدههاي آن بهرهمند شوند! وانگهي براي سلامت و پاکي جامعه و هدايت انرژيهاي انساني به سمت پيشرفت و تعالي مادي و معنوي، زنان و مردان هر دو مسئول هستند و بايد به پاکي و عفت فضاي عمومي جامعه کمک کنند؛ مردان با حفظ نگاه و رعايت پوشش در ظاهر، رفتار و سخن و زنان نيز با حفظ حجاب، نگاه و رفتار و سخن؛ قرآن کريم ميفرماايد: تعاونوا عليالبر و التقوي و لا تعاونوا عليالاثم والعدوان؛ در کارهاي نيک و تقوا هميار هم باشيد و يکديگر را برگناه و دشمني ياري نکنيد!(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور...؛ خداوند ولي و سرپرست مومنان است و آنان را از تاريکيها به نور هدايت ميکند... .
(2) مائده / 2